Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-02@12:06:24 GMT

ناگفته‌های زنی که شغلش تن فروشی بوده اما...

تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۱۵۳۱۷

ناگفته‌های زنی که شغلش تن فروشی بوده اما...

کارگردان فیلم کوتاه «ماهی‌ها جان می‌دهند» گفت: من حتی با یکی از نهاد‌های مسئول در این زمینه جلسه هم داشتم و پرسیدم شما در مواجهه با چنین افرادی چه می‌کنید؟ فکر می‌کنید پاسخ‌شان به من چه بود؟ گفتند ما ۱۶ هزار پرسنل داریم و تنها دغدغه‌مان پرداخت ماهانه حقوق همین افراد است، وقتی برای این کار‌ها نداریم!

به گزارش همشهری، درست در همین سال‌هایی که سینمای ایران به‌واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه‌ها را تجربه می‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بستر‌های عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

فیلم کوتاه «ماهی‌ها جان می‌دهند» سوژه‌ای جسورانه درباره زنی تنها دارد که نسبت به گذشته خود پشیمان است، اما گویی راهی برای بازگشت به زندگی طبیعی نمی‌یابد. محمدرضا یکانی تهیه‌کننده و کارگردان و رایحه تیموری بازیگر نقش اصلی فیلم کوتاه «ماهی‌ها جان می‌دهند» در این گفتگو حضور داشتند.

فکر نمی‌کنید فیلم «ماهی‌ها جان می‌دهند» فارغ از سوژه‌ای که دارد، در اجرا بیش از اندازه تصنعی است؟

محمدرضا یکانی: این فیلم واقعا یک فیلم خاص است... ما با بزهکاری که حتی دوره محکومیت خود را هم گذرانده است، چه برخوردی داریم؟ حتی برای ورودش به بازار کار، سریع از او عدم سوءپیشینه می‌خواهیم. هستند افرادی که به بزهکاران هم کار می‌دهند، اما در مجموع جامعه ما نسبت به این افراد پذیرش ندارد و ما باید این نگاه را در جامعه تغییر دهیم* از چه نظر؟ هم از نظر فیلم‌نامه و هم از منظر مسیری که برای دریافت مجوز آن طی کردیم. می‌دانید که این جنس سوژه‌ها همواره با حساسیت‌های زیادی مواجه هستند. البته زمانی که ما این فیلم را می‌خواستیم بسازیم فضا بازتر از امروز بود، اما بالاخره ملاحظاتی وجود داشت.

فیملنامه اولیه متعلق به پدرام افشار بود و دلیل آنکه تصمیم به ساختش گرفتیم، حس و حال خاص آن بود. فضای اصلی داستان فیلم هم درباره آدمی بود که قصد بازگشت به زندگی عادی‌اش را دارد، اما گذشته‌اش این اجازه را به او می‌دهد. ما معمولا یکدیگر را با شناختی که از گذشته یکدیگر داریم قضاوت می‌کنیم و حالا با فردی مواجهیم که می‌خواهد از مسیری که در گذشته طی می‌کرده است، بازگردد و این تصمیم او هم مصادف با لحظه تحویل سال نو شده است. با این همه منظور شما از تصنعی بودن را متوجه نمی‌شوم.

فیلم هم از منظر فضاسازی و گریم هم در بازی بازیگران و حتی فیلم‌برداری، به‌شدت تصنعی است و ما شاهد جریان عادی زندگی زنی که تصمیم به بازگشت به زندگی را دارد، در آن نیستیم.

یکانی: من غیرعادی بودنی در فیلم احساس نمی‌کنم. در عین اینکه نظر شما را هم محترم می‌دانم. واقعیت، اما این است که فضای داستان فیلم می‌طلبید که ما از آنچه در واقعیت زندگی جریان دارد دور شویم. ما می‌خواستیم برشی از زندگی یک زن را به‌گونه‌ای به تصویر بکشیم که خیلی با طبیعت زندگی روزمره امروزمان مطابقت نداشته باشد. به همین دلیل هم ناگزیر شدیم روایت خود را کپسوله و فشرده کنیم.

حتی در فیلم نشانه‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد همسایه‌ها از فعالیت گذشته این زن خبر دارند و او را با نگاه طرد نگاه می‌کنند. از زن گویی در شرایطی قرار گرفته است که از همه سو با تهدید مواجه است. واقعا جامعه ما نسبت به فرد خطاکاری که تصمیم به تغییر مسیر زندگی خود می‌گیرد، چه واکنشی نشان می‌دهد؟

چرا باید نگاه جامعه به چنین فردی که سابقه‌اش مشخص است، در یک لحظه تغییر موضع داشته باشد، آن هم صرفا به استناد تصمیم شخصی آن فرد. در هر جای جهان هم زنی که چنین شغلی را برای خودش انتخاب کرده است، از سوی جامعه طردشده است.

یکانی: بالاخره این فرد می‌خواهد زندگی کند و می‌خواهد به جامعه خود بازگردد. ما با بزهکاری که حتی دوره محکومیت خود را هم گذرانده است، چه برخوردی داریم؟ حتی برای ورودش به بازار کار، سریع از او عدم سوءپیشینه می‌خواهیم. هستند افرادی که به بزهکاران هم کار می‌دهند، اما در مجموع جامعه ما نسبت به این افراد پذیرش ندارد و ما باید این نگاه را در جامعه تغییر دهیم. بالاخره یک فرد در دوره‌ای کار قبیحی را انجام می‌داده است و حالا تصمیم به بازگشت گرفته است، اما ما به او اجازه نمی‌دهیم.

حرف شما را می‌پذیرم که این فرآیند نیاز به گذشت زمان دارد، اما یک بار به این سوال پاسخ دهیم که چنین فردی چه باید بکند؟ ما همواره داریم تاوان گذشته خود را می‌دهیم، حتی اگر برای این گذشته به زندان هم رفته باشیم. زنی هم که تن به چنین کاری می‌دهد، خیلی باید از انسانیت دور شده باشد، اما بالاخره او هم جایی می‌تواند پشیمان شود و تصمیم به بازگشت بگیرد، در چنین مقطعی این زن چه باید بکند و جامعه چه کمکی به او می‌کند؟ این فیلم از این منظر یک تلنگر به جامعه است.

به نظر می‌رسد هم در فیلمنامه و هم در فیلم ما با زاویه نگاهی متضاد با آنچه می‌گویید مواجهیم. به این معنا که بیش از آنکه با تلاش‌های یک زن برای بازگشت به زندگی مواجه باشیم، بیشتر فردی به انتهای خط رسیده را می‌بینیم که در چند نوبت فیلم روی قصد او برای خودکشی متمرکز می‌شود. از نمایش چنین فردی چگونه می‌توان آن تلاش برای بازگشت و پشیمانی از گذشته را برداشت کرد؟

یکانی: بالاخره این فرد برای شب عید ماهی می‌خرد، دارد آماده می‌شود برای تحویل سال، به تماشای تلویزیون می‌نشیند و برای خودش سبزی‌پلو با ماهی درست می‌کند. همه این‌ها نشانه‌هایی از تلاش‌های او برای بازگشت به زندگی عادی است، اما تلفن‌ها و افرادی که همچنان مزاحم او هستند، همان موانعی هستند که اجازه این بازگشت را به او نمی‌دهند. نکته اصلی، اما این است که او اصلا نمی‌خواهد این مسیری که در آن قرار داشته را ادامه دهد و حتی حاضر است دست به خودکشی بزند.

ولی در روایت فیلم قبل از نمایش همه این مصائب و موانع شاهدیم که او می‌خواهد قرص برنج بخرد و به زندگی‌اش پایان دهد!

یکانی: بله او به دنبال خودکشی است...

این ناشی از همان رسیدن به پایان خط و عدم است و نشانی از آن تلاشی که شما معتقدید می‌خواستید به تصویر بکشید در آن نیست.

یکانی: نویسنده در این فیلمنامه فردی را به تصویر درآورده است که در میان خودکشی و زندگی در حال رفت و برگشت است، اما نکته مهم این است که دیگر نمی‌خواهد به کاری که به آن مشغول بوده است، تن بدهد. او حتی به خانواده‌اش زنگ می‌زند تا از آن‌ها کمک بگیرد، اما آن‌ها هم او را طرد می‌کنند. برای چنین فردی هم خودکشی یک راه‌حل به‌حساب می‌آید و هم بازگشت به زندگی عادی. او دیگر نمی‌خواهد به وضعیت قبلی خود ادامه دهد، حالا حتی اگر این ادامه ندادن قرار باشد منجر به مرگش شود. در فیلم مدام شاهد رفت و برگشت او میان مرگ و زندگی هستیم.

حالا که صحبت از کاراکتر اصلی است، بد نیست شما به عنوان بازیگر این نقش هم تحلیل خودتان را از این شخصیت بگویید.

رایحه تیموری: من معتقدم که در یک جامعه، خانواده‌ها باید پشت اعضای خود باشند. اگر خانواده این دختر هم پشتیبان او بودند، شاید به این مسیر کشیده نمی‌شد. حالا به هر دلیلی او در این مسیر قرار گرفته است، اما وقتی تصمیم به بازگشت می‌گیرد، بازهم این خانواده است که می‌تواند به او کمک کند. دوست و آشنا و فامیل در این شرایط معمولا نمی‌توانند کمک‌حال آدم باشند، اما خانواده می‌تواند پشت او بایستد.

آنچه در این فیلم شاهد هستیم، تنهایی این دختر است. دختری که نمی‌دانیم چرا سراغ کار دیگری نرفته است، اما ناگزیر در مسیری قرار گرفته که حالا از خودش هم بدش می‌آید. او می‌خواهد به زندگی‌اش پایان دهد، اما بیشتر از آن دوست دارد شبیه دیگران زندگی کند. حتی تلفن همراه خود را خاموش می‌کند تا دیگر مزاحمتی نداشته باشد، اما باز هم آنقدر تنهاست که نمی‌تواند از این شرایط بحرانی عبور کند و تلاش‌هایش بی‌جواب می‌ماند.

به‌نظر می‌رسد ایده محوری فیلم شما در آثار دیگری هم تکرار شده است. فکر نمی‌کنید این رویکرد در نقد جامعه که یک فرد خطاکار را نمی‌پذیرند، کمی تکراری است؟

یکانی: سوژه‌ها شاید مشترک باشد، اما مهم پرداخت است که باید متفاوت باشد. کمااینکه شاید هزاران فیلم درباره اعتیاد تا به امروز ساخته شده باشد، اما پرداخت‌ها در این آثار متفاوت است. من با خیلی از این زنان گفتگو داشته‌ام. ساعت‌ها فیلم از این افراد گرفته‌ایم. نکته جالب هم این بود که همه این افراد در یک نقطه با هم اشتراک داشتند و آن اینکه هیچ‌کدام‌شان این کار را دوست نداشتند. هیچ کس از روی لذت این کار را انتخاب نمی‌کند و همه به نوعی از سر اجبار به این مسیر کشیده شده‌اند

وجه تمایز روایت خود را در کجا می‌دانید؟

یکانی: همین تردید یک فرد میان مرگ و زندگی برای من مهم بود و در فیلم هم مدام شاهد این رفت و برگشت هستید. درباره زنان روسپی و خیابانی شاید فیلم‌های دیگری هم ساخته شده است، اما از این زاویه نگاه نمونه داخلی را به یاد نمی‌آورد. به‌خصوص که در این زمینه تحقیق و پژوهش هم داشتیم. خود من فیلم دیگری به نام «کوچ» با بازی مریم مومن کار کرده‌ام که متأسفانه پخش هم نشد. آن هم سوژه مشابهی داشت، اما بازهم زاویه پرداخت آن به موضوع متفاوت بود. ما در این فیلم شاهد یک فرد متزلزل میان مرگ و زندگی هستیم که واقعا درمانده است و نمی‌داند چه باید بکند.

من با خیلی از این زنان گفتگو داشته‌ام. ساعت‌ها فیلم از این افراد گرفته‌ایم. نکته جالب هم این بود که همه این افراد در یک نقطه با هم اشتراک داشتند و آن اینکه هیچ‌کدام‌شان این کار را دوست نداشتند. هیچ کس از روی لذت این کار را انتخاب نمی‌کند و همه به نوعی از سر اجبار به این مسیر کشیده شده‌اند. خیلی از این افراد حالا دوست دارند از این مسیر بازگردند و از منجلابی که گرفتار آن شده‌اند، خارج شوند. من اعتقاد دارم فیلمساز نباید شعار بدهد و به همین دلیل در این فیلم تلاش کردم فقط وضعیت چنین فردی را به تصویر درآورم.

واقعا کدام سازمان و نهاد در کشور ما وجود دارد که از چنین زنی که در فیلم تصویر کرده‌ایم حمایت کند؟ اگر فیلم توانسته باشد همین درددل را به تصویر درآورد موفق بوده است. من حتی با یکی از نهاد‌های مسئول در این زمینه جلسه هم داشتم و پرسیدم شما در مواجهه با چنین افرادی چه می‌کنید؟ فکر می‌کنید پاسخ‌شان به من چه بود؟ گفتند ما ۱۶ هزار پرسنل داریم و تنها دغدغه‌مان پرداخت ماهانه حقوق همین افراد است، وقتی برای این کار‌ها نداریم!

منبع: فرارو

کلیدواژه: فیلم کوتاه گفتگو بازگشت به زندگی تصمیم به بازگشت برای بازگشت فیلم کوتاه چنین فردی برای خود یک فرد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۱۵۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دستگیری شاهرخ‌خان در تهران | ناگفته های شاهرخ خان در گفت و گو با همشهری آنلاین

همشهری آنلاین - الهه فراهانی : سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت در این باره گفت: با اجرای طرح‌های مختلف برخورد با سارقان که از سوی پلیس آگاهی تهران صورت گرفته است، شاهد بودیم که از ابتدای سال جاری تا کنون میزان سرقت در تهران کاهش یافته است. در تازه‌ترین طرح نیز ۵۷ سارق و مالخر را که در زمینه سرقت وسایل نقلیه نقش داشتند دستگیر شدند.
وی افزود:‌ از متهمان دستگیر شده علاوه بر خودروهای مسروقه، ۲۰۰۰ قطعه دزدی نیز کشف شده و بررسی‌ها نشان می‌دهد برخی از افراد دستگیر شده سابقه‌دار هستند. به گفته سردار گودرزی، اعضای دستگیر شده یکی از باندها اقدام به سرقت موتور سیکلت کرده و آنها را به استان همجوار برده و تحویل مالخر می دادند. مالخر نیز پس از بین بردن شماره ارکان موتور، با دستگاهی که داشت، شماره‌های جدیدی روی آن حک می‌کرد و موتورها را تحت عنوان موتورهای مزایده‌ای می‌فروخت.
وی همچنین به دستگیری دزدان خودرو در این طرح اشاره کرده و توضیح داد: بارها بر ضرورت تجهیز خودروها به ردیاب تاکید کرده‌ایم، چرا که این اقدام ایمنی در جلوگیری از سرقت، تاثیر بسزایی دارد. همچنین جلسات مستمری در خصوص ایمنی و امنیت خودروها با خودروسازان برگزار کرده‌ایم و راهکارهای ارتقاء امنیت خودروها را ارائه داده‌ایم که یکی از آنها، تجهیز همه خودروهای تولیدی به ردیاب بود.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت با اشاره به تفاهمنامه همکاری میان پلیس و یکی از شرکت‌های دانش‌بنیان در حوزه ساخت ردیاب گفت: استفاده از وسایل و تجهیزات الکترونیکی درخودروها راهکار خوبی برای ممانعت از سرقت خودروها است و می‌تواند سرنخ خوبی برای پیدا شدن وسیله نقلیه بعد از سرقت باشد.

سرقت‌های شاهرخ‌خان ایرانی
سن و سال زیادی ندارد اما تا دلتان بخواهد سابقه سرقت دارد. به او می‌گویند شاهرخ‌خان، چون به گفته خودش شبیه این هنرپیشه هندی است. او را به جرم سرقت خودروهای مزدا ۳ دستگیر کرده‌اند. گفت‌وگو با وی را بخوانید.
چقدر سابقه‌ داری؟
۱۰، ۱۲ باری می شود که دستگیر شده‌ و به زندان رفته‌ام.
مگر چند سالت است؟
۲۸ سال. از نوجوانی سرقت می‌کردم. این بار هم به جرم سرقت مزدا ۳ دستگیر شده‌ام. البته فقط چند سرقت داشتم و خیلی طول نکشید که دستگیر شدم.
چرا از نوجوانی سر از دنیای مجرمان درآوردی؟
به خاطر کسب درآمد. می‌خواستم روی پای خودم بایستم. من از همان ابتدا راهم را اشتباهی رفتم و برای همین سرنوشتم اینطوری شد. یعنی اگر دوباره از شکم مادرم متولد می شدم، حتما راه درستی را پیش می گرفتم؛ مثلا دکتر می شدم. نه. نه. هنرپیشه می شدم. می‌بینید چقدر شبیه به شاهرخ خان هستم. این را خودم نمی‌گویم. دوستانم می گویند. اصلا آنها این اسم را روی من گذاشتند. من هم بعضی وقت‌ها فاز هنرپیشگی می‌گیرم. مخصوصا وقتی از این مواد جدیده استفاده می‌کنم.
مگر چی مصرف می‌کنی؟
تیتاخ. یک نوع مخدر جدید است. تا قبل از این گل و شیشه می کشیدم. یک شب دوستانم گفتم بیا تیتاخ را امتحان کن. اسمش جالب بود و مصرف کردم. بعد از مصرف دچار توهمات عجیب و غریبی شدم. فکر می کردم در یک قصر بزرگ زندگی می کنم و شاهرخ خان واقعی هستم. خیلی دنیای عجیبی بود.
فقط مزدا ۳ سرقت می کردی؟
سال‌هاست که تخصصم سرقت مزدا ۳ است. خیلی وقت پیش به یک سارق حرفه ای پول دادم و او راز و رمز سرقت مزدا ۳ را یاد گرفتم. گاهی هم مزدا ۳ سرقت می‌کردم و با آن می‌رفتم سراغ ماشین‌های دیگر. سراغ شاسی بلندها و لوازم داخلش را سرقت می‌کردم و با مزدا ۳ فرار می‌کردم.
از خودروهای شاسی بلند چطور سرقت می کردی؟
در عرض چند ثانیه با وسیله خاصی که داشتم(اسمش را نمی‌گویم که بدآموزی نداشته باشد) شیشه ماشین را می شکستم و وسایل با ارزشی که داخل آن بود را به سرقت می بردم.
مزدا ۳ را چطور سرقت می کردی؟
در عرض ۴ دقیقه با قیچی سلمانی. گفتم که پول دادم و روشش را یادگرفتم.
قبل از مزدا ۳ چی سرقت می‌کردی؟
از خانه‌ها سرقت می‌کردم. گاهی هم پراید یا پژو می دزدیدم. البته فقط لوازم آن را بر می داشتم و ماشین را رها می کردم. سرقت از خانه ها هم خیلی مشکل بود، چون باید وارد خانه ها می شدم که ریسکش زیاد بود و دردسر داشت. آها. یک‌بار هم گوشی دزدیدم.
پس همه جور سرقتی انجام می دهی؟
ولی تخصص اصلی ام سرقت مزدا ۳ است. همه می دانند که شاهرخ خان سارق مزدا ۳ است. سرقت گوشی هم تفننی بود. داشتم از یک خیابان خلوت عبور می کردم که دیدم یک نفر گوشی آیفون آخرین مدل دستش است. من هم که مواد کشیده بودم و آماده سرقت. این بود که گوشی را قاپیدم و فرار کردم.
طعمه‌ات خانم بود یا آقا؟
در مرام من سرقت از خانم ها نیست. من به هیچ عنوان از یک زن سرقت نمی کنم. من در زندان کسانی را که از خانم‌ها سرقت کرده بودند، مسخره می‌کردم.
خالکوبی روی پایت چیست؟
«هرکه مرا دید تو را نفرین کرد». منظورم کسی است که مرا به این راه کشاند. نفرین ندارد؟ به نظر من که نفرین دارد. من داشتم زندگی ام را می‌کرد که یکی از دوستانم گفت بیا برویم سرقت. چون خوش‌تیپی و کسی به تو شک نمی کند. من هم رفتم و دیدم پولش خوب است و دیگر نتوانستم از این راه خارج شوم.

کد خبر 848852 برچسب‌ها هند سارق - سرقت فراجا حوادث ایران

دیگر خبرها

  • دستگیری شاهرخ‌خان در تهران | ناگفته های شاهرخ خان در گفت و گو با همشهری آنلاین
  • گفته و ها و ناگفته های معلمان در دیدار با رئیس‌جمهور
  • فیلم| ناگفته‌های سردار حاجی‌زاده از عملیات وعده صادق
  • (ویدئو) ناگفته‌های سردار حاجی‌زاده از عملیات وعده صادق
  • ببینید | ناگفته‌های سردار حاجی‌زاده از حمله سپاه به اسرائیل
  • ناگفته های سردار حاجی‌زاده از عملیات وعده صادق (فیلم)
  • ناگفته‌های سردار حاجی‌زاده از عملیات وعده صادق+ فیلم
  • فیلم/ ناگفته‌های سردار حاجی‌زاده از عملیات وعده صادق
  • ناگفته‌های سردار حاجی‌زاده از عملیات وعده صادق
  • ببینید | ناگفته‌های فردیون جیرانی از خدمت بزرگ عباس کیارستمی به سینما